خاموش شد ستاره ای .....................

 

    بزن باران که دین را دام کردند

   شکار خلق و صید خام کردند

    بزن باران

    خدا بازیچه ای شد

     که با آن کسب ننگ و نام کردند

      بزن باران به نام هر چه خوبی است

        به زیر آوارگاه پایکوبی است

           بزن باران

             بهاران فصل خون است

                صحرا لاله گون است

                  بزن باران بشوی آلودگی را

                               ز دامان بلند روزگاران

  ***********************************************************************

 

 چشم وچشمه ها خشکند

 روشنی ها محو در تاریکی دلتنگ

 همچنان که نام ها در ننگ

 هر چه پیرامون ما غرق تباهی شد

       آه باران !

  ای امیدجان بیداران برپلیدی ها

  که ما عمری است در گرداب آن غرقیم.

    آیا چیره خواهی شد

                    (( فریدون مشیری ))

نظرات 4 + ارسال نظر
مهسا شنبه 1 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 01:23 ق.ظ http://khiabooni.blogsky.com

بازگشت دوباره ات رو تبریک می گم ...نیستی ؟ سر بزن

Heaven Searcher شنبه 1 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 01:40 ق.ظ http://hsearcher110.persianblog.com

بزن باران !

شیما شنبه 1 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 08:55 ق.ظ

سلام ............ میای ... می ری ......... همین جور از الافی دیگه ..................... ((: .... شاد باشی....میبینمت ...
بای

امیر شنبه 1 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 05:50 ب.ظ

فکر کنم چند روز پیشم یک مقاله در مورد مشیری می خوندم که اگه اشتباه نکنم به مناسبت سالروز تولدش بود عنوانش خیلی جالب بود مردی که هیچ گاه خط مشی خودش رو عوض نکرد(قریب به مضمون) واقعا هم همین بود....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد